میشه با خیلیا ادامه داد گفت، شنید، خندید،ولی دیگه نمیشه دوستشون داشت…

همان حرف تکراری… همان صدای آشنا…
می‌شود نشست، حرف زد، حتی خندید؛
اما آن ته دل دیگر جواب نمی‌دهد.
انگار دوستی تمام شده، ولی رسمِ رابطه باقی مانده.

ویدیو کوتاه

پست های مرتبط

اشک تو مرگ من است

با پول میشه قاضی رو خرید ولی خدا رو نه

میگن دوری و دوستی ولی بعضیا از همون دور هم ارزش رفاقت ندارند

ما در فکر تو ویران شده ایم

تو دلی منی نازار گیان ها گولی لی ها لی

ما ضعیف نبودیم دشمن عزیز بود

دیگر مهم نیست باد چگونه میوزد چون من تمام کشتی هایم را فروخته ام

هیچ فرقی میان قلب و مادرم نیست هر دو مرا زنده نگه میدارند

من بازی که بلد نبودمو بردم تو که دیگه بازی خودمی

جبران میشود آن روزها که صبر کردن سخت بود اما تو صبر کردی…